ما به یادگیری بیشتر نیاز نداریم، ما به شجاعت به کارگیری دانش خود نیاز داریم
تا کی میخواهی هر روز صفحات اینستاگرام و کانالهای تلگرام را ورق بزنی که شاید یک فرمول جادویی برای موفقیت پیدا کنی؟ کافیه! دیگه یادگیری را رها کن و جرات به کارگیری آموختههای خود را داشته باش
من عاشق خواندن و جذب اطلاعات جدید هستم.
وقتی چیزی جدید یاد می گیریم، دوپامین در مغز ما ترشح میکند. و عجب حال رویایی پیدا میکنیم.
مانند این است که بدن ما به ما پاداش میدهد تا وارد بعد جدیدی از زمان و مکان شویم و این میتواند مانند حس بقا و شکوفایی، برای ما لذت بخش باشد.
و بنابراین ما با دریافت اطلاعات بیشتر، پاداش بیشتری میگیریم. نکند این حس واقعا اعتیاد آور باشد؟
ولی هیچ لذتی بدون هزینه نیست. ما میخوانیم و فرا میگیریم و پاداش میگیرم ولی به چه قیمتی؟
زمانی فرا میرسد که حجم اطلاعاتی که دریافت میکنیم پتانسیل ما برای تبدیل آن دانش به اثربخشی را کاهش میدهد.
اگر دائما مشغول مطالعه در مورد موفقیت در زندگی باشیم، دیگر فرصت نمیکنیم تا در دنیای واقعی الهام بخش افراد بیشتری باشیم.
ما نمیتوانیم به صدها دانشآموز جوان و گرسنه یادگیری چیزی بیاموزیم اگر در جایی دور در خانه خود غرق در مطالعه باشیم.
ما هرگز نمیتوانیم آخرین متد جذب مخاطب در شبکههای اجتماعی را پیادهسازی کنیم اگر دائما از این کلاس به آن سمینار و از این لایو اینستاگرام به آن ویدئوی یوتیوب در حال رفت و آمد باشیم.
غلبه بر این دو گانگی یعنی «لذت یادگیری» و «ترس از اقدام به عمل»، نیاز به خودآگاهی و ایجاد تعادل دارد.
ما نیاز به مصرف محتوا داریم، و من اغلب آن را تشویق میکنم (البته نوع خوب آن را). این به ذات درونی ما انرژی میدهد و به ما الهام میبخشد.
اما بسیاری از ما از یادگیری به عنوان بهانهای برای دوری از عملگرایی استفاده میکنیم.
زیرا عملگرایی میتواند ترسناک باشد.
و ترس میتواند فلج کننده باشد.
پس این چیزی است که ما باید انجام دهیم:
ما باید با خودمان روراست باشیم.
این بدان معنی است که بدانیم چه زمانی واقعا در حال قایم شدن از ترس اقدام به عمل هستیم و چه زمانی واقعا داریم مهارت جدیدی یاد میگیریم.
بیایید خودمان را مسخره نکنیم!
خودمان خوب میدانیم چه زمانی داریم بی هدف و فقط برای فرار از عملگرایی در صفحات متعدد اینستاگرام و تویتر و تیکتاک و صدها کانال دیگر چرخ میزنیم و از طرفی هم خودمان خوب میدانیم چه زمانی واقعا داریم مهارت جدیدی یاد میگیریم تا آن را در کار و زندگی به کار ببریم.
برای ایجاد تعادل، سختترین و اولین اقدامی که باید انجام دهیم این است که کارهایی که زمین مانده و واقعا باید انجام شوند را مشخص کنیم. این کار میتواند اغلب ما را ناراحت و عصبی کند. اما این کاری است که بیشتر از هر چیزی باید انجام دهیم. تا وقتی ندانیم چه کارهایی برای ما اولویت دارند و لیست آنها جلوی چشمان ما نباشد، هرگز سرمان را از گوشی موبایل در نخواهیم آورد!
همچنین باید بدانیم که انجام و پیادهسازی آنچه که تا امروز آموختهایم میتواند برای زندگی و کسب و کار ما بسیار موثرتر باشد تا اینکه بخواهیم هر روز آموختههای خود را افزایش دهیم.
اطلاعات قدرت آفرین است، اما فقط از طریق عمل به آنها میتوانیم نبوغ خودمان را شکوفا کنیم.
موفق باشی،
دکترمنتور از تورنتو.
ما به یادگیری بیشتر نیاز نداریم، ما به شجاعت به کارگیری دانش خود نیاز داریم
بسیار عالی و خواندنی و کاربردی
موفق و منتشر باشید، جناب بشاش
عالی بود محمود جان من این تجربه را داشتم. جایی که از ترس کامل نبودن اطلاعاتم می ترسیدم شروع کنم. شاید برات جالب باشه، با اطلاعاتی که از vbداشتم شروع کردم توی vb net برنامه نوشتن و شاید کد تمیزی نشد، ولی کار میکنه.