من همیشه سعی میکنم در کارهایی که تکرار شونده هستند و باید در زمان خاصی حتما انجام شوند، یکی دو هفته جلوتر از زمان باشم.
مثلا خبرنامه دیجیتاک که در حال خواندن آن هستید و هر هفته به دست شما میرسانم، یکی از همین وظایف است که هر هفته تکرار میشود و باید نهایتا تا ظهر شنبه به وقت تورنتو منتشر شود.
تولید محتوا برای من یکی از اولویتهای اصلی است و واقعاً از فرایند نوشتن و ارتباط گرفتن با شما لذت میبرم.
اما واقعیت این است که همیشه هم از زمان جلو نیستم و خیلی وقتها پیش میآید که عقب میمانم و کارها به دقیقه ۹۰ میرسد. دلایل مختلفی هست که باعث میشود این نوع موقعیتهای استرسزا پیش بیاید. مثلا حجم کارهای دیگر، کارهای خارج از برنامه که ناگهان به لیست کارهای جاری اضافه میشوند و البته اقرار میکنم که اهمال کاری هم از دلایل مهم این عقب ماندگی است🫣
معمولاً چنین موقعیتهایی برای من باعث اضطراب میشود و میدانید که اضطراب همه چیز را بدتر میکند.
اما این بار با دیدین یک مقاله، دوباره به یکی از چارچوبهای قدیمی و مورد علاقهام فکر کردم که میتواند همه ما را از این وضعیت بیرون بکشد. امروز میخواهم این چارچوب ساده را به شما معرفی کنم، شاید برای شما هم مفید باشد.
اشتباه رایج در مدیریت زمان
وقتی نحوه مدیریت زمان بسیاری از افراد، به خصوص کارآفرینان مستقل را بررسی میکنیم، یک اشتباه را بارها و بارها میبینیم: آنها همه کارهای خود را به یک اندازه مهم و فوری تلقی میکنند.
این اشتباه باعث میشود که در لیستهای بلندبالای کارها گم شوند، جایی که ارسال یک ایمیل اداری به همان اندازه مهم فرض میشود که مثلاً پاسخ دادن به یک مشتری کلیدی. اما واقعیت این است که همه کارها به یک اندازه ارزشمند یا فوری نیستند.
اینجاست که چارچوب تصمیمگیری ۲ در ۲ وارد عمل میشود. این چارچوب ساده به شما کمک میکند تا تمرکزتان را روی کارهای مهمتر بگذارید و از شلوغیهای بیهوده جلوگیری کنید.
ساختار چارچوب تصمیمگیری ۲ در ۲
این چارچوب، تمام وظایف شما را در یکی از این چهار دسته قرار میدهد:
۱. انجام فوری: وظایفی که هم مهم هستند و هم فوری.
مثال: ارسال خبرنامه یا رفع اشکال صفحه پرداخت وبسایت.
۲. برنامهریزی: وظایفی که مهم هستند اما فوری نیستند.
مثال: نوشتن محتوای هفته آینده یا سفارش یک کتاب از آمازون.
۳. واگذاری: وظایفی که فوری هستند اما مهم نیستند.
مثال: تنظیم جلسات یا ارسال ایمیلهای اداری.
۴. حذف: وظایفی که نه فوری هستند و نه مهم.
مثال: تغییر رنگهای وبسایت یا حضور در یک جلسه آموزشی تکراری.
این چارچوب به شما کمک میکند کارهای غیرضروری را کنار بگذارید و برای وظایف واقعاً مهم زمان بیشتری اختصاص دهید.
نمونههای واقعی از کاربرد این چارچوب
این هفته، خودم تصمیماتی گرفتم که با همین چارچوب گرفته شد:
۱. وظیفه: بررسی یک رویو منفی از بیزنس ما در گوگل.
تصمیم: انجام فوری، چون نباید اجازه دهیم کیفیت برند ما آسیب ببیند.
۲. وظیفه: تهیه ایمیلهای خوشآمدگویی آخرین رویداد جذب کمکهای مالی.
تصمیم: برنامهریزی، چون تا هفته آینده فرصت برای آن داریم.
۳. وظیفه: اضافه کردن زیرنویس برای چند ویدئوی مشتریها.
تصمیم: واگذاری به دستیار مجازی با بودجه مشخص.
۴. وظیفه: پاسخ به چند سوال عمومی از طرف مخاطبینم که جواب آنها در گوگل پیدا میشود.
تصمیم: حذف، چون فعلاً زمان کافی ندارم.
نتیجه نهایی
این چارچوب، تصمیمگیری را بسیار سادهتر میکند. وقتی وظایف را به این چهار دسته تقسیم میکنید، بهراحتی میتوانید روی مهمترین کارها تمرکز کنید و انرژی خود را هدر ندهید.
✅ این را به یاد داشته باشید: وقتی همه چیز در اولویت باشد، یعنی هیچ چیز اولویت ندارد!
با اعتماد به این چارچوب، مدیریت زمان برای شما آسانتر میشود. حالا وقت آن است که لیست وظایف خود را بردارید و آن را از فیلتر ۲ در ۲ عبور دهید. به من اعتماد کنید، نتیجهاش را خواهید دید.
این هم چند محتوایی که در طول هفته در تلگرام منتشر کردم و میتونه برای شما جالب باشه:
🤖 پنج سوال کلیدی که هر تولیدکننده محتوا میتواند از ChatGPT بپرسد تا به رشد و بهبود کار خود کمک کند.
💀 خسته شدم از بس که شنیدم ایمیل و بازاریابی ایمیلی مرده است.
🤨۱۰۰٪ در اشتباهید اگر فکر میکنید مفاهیم بازاریابی محتوایی از زمان اینترنت شکل گرفتهاند.
موفق باشید،
محمود از تورنتو💐
،✓جالب وبسیار عالی متشکرم
سلام
من هم این اشتباه را دارم که تمام برنامه هام در الویت انجام دهی هستند. گوشزد به جایی بود
ممنونم 🙏